Sunday, November 11, 2007

مشروطه ولایی

دو هفته گذشته مطلبی نوشتم به نام مشروطه سلطنتی و جمهوری مشارکتی. درطی این دو هفته تحولاتی رخ داده است و نیروهای سیاسی به بیان دید گاه هایی پرداخته اند که در نوع خود در خور توجه است. حزب توده علت گرایش خود را به حکومت را دفاع از موجودیت ایران اعلام کرده است و پیک نت هم بعد از یک دوره چند روزه فاصله گرفتن از بخشی از حکومت, به سیاست تبلیغاتی گذشته خود که همانا در راستای خط جبهه مشارکت بوده, باز گشته و نقشه تجزیه شده ایران را به عنوان مدرک دل نگرانی خود منتشر کرده است.

از سوی دیگر سعید حجاریان هم بر مشروطه خواهی خود بار دیگر تاکید کرده و از آنجا که مشروطه در قالب نظام جمهوری اسلامی حداکثر چیزی جز مشروطه ولایی نخواهد بود, آقای منتظری هم بر حجم فعالیت های سیاسی خود افزوده وبیانیه صادر می کند اینکه این نظر حجاریان, نظر غالب جبهه مشارکت باشد تا حد زیادی درست می نماید چون آقای منتظری معمولن بدون دیدن چراغ سبز از این بخش حاکمیت و مناسب دیدن زمینه و کمی هم پشتیبانی از اطرافیان اینگونه پا در رکاب نمی گذارد آیا آقای منتظری قرار است ولی فقیه مشروطه باشد؟ از سوی دیگر هم آقای سحر خیز که ظاهرن پل ارتیاطی بین چپ های داخل و خارج از کشور هستند در طی مقاله ای آقای حجاریان را به سکوت فرا خوانده اند و به ایشان متذکر شده اند که دعوای ما بر سر مشروطه خواهی و جمهوری خواهی نیست و بهتر است آنرا محور قرار ندهیم چرا که هستند کسانی در طیف خارج از کشور که با این تقسیم بندی از جبهه ما خارج می شوند.

نکات زیادی در در همه این مقالات وجود دارد که از حوصله یک وبلاگ خارج است. مثلن اینکه آقای سحر خیز سعی می کنند که بخشی از اپوزیسیون را قانع کنند که اگر در انتخابات شرکت نمی کنید حداقل در کارزار انتخاباتی شرکت کنید تا تنور ما گرم شود. طیف چپ خارج از کشور هم که با دیدن پلاکارد های قرمز در دست دانشجویان و رابطه حکومت با کشور های آمریکای لاتین حالی به حالی شده , احتمالن غافل از این خواهد بود که این همان استراتژی است که با ملی مذهبی ها مورد استفاده قرار گرفت و وقتی قدرت در دست همین گروه افتاد جز چند مانور تبلیغاتی چیزی نصیب آنها نشد, حتا همان مقدار آبرو و حیثیت ایشان نیز در خطر افتاد.

نکته مشترکی هم بین آقای حجاریان و سحر خیز دیده می شود که به نظر می رسد سیاست محوری جبهه مشارکت برای انتخابات بعدی باشد و آن تکیه بر شعار بر کناری دولت و بهبود اوضاع از طریق مجلس بعدی می باشد. از آنجا که این شعار ضعیف تر از آن است که بخواهد عمیقن مورد بررسی قرار گیرد فقط به ذکر دو نکته بسنده می کنم یکی اینکه اگر ملت بخواهد احمدی نژاد را کنار بگذارد در انتخابات ریاست جمهوری خود می تواند حداقل احمدی نژاد را انتخاب نکند هر چند که انتخاب خود را نخواهد داشت, پس چه دلیل است که قدرت به دست شما دهد؟ نکته بعدی اینکه اگر مجلس ششم توانست خود را از فیلتر شورای نگهبان عبور دهد یا اینکه برای قانون مطبوعات کار مفیدی انجام دهد یا دولت و مجلس با همدیگر توانستند جلوی سانسور اینترنت را بگیرند (البته ارفاق می کنم و نمی گویم که خودشان نقش عمله را هم بازی کردند) مجلس هشتم هم خواهد توانست رییس جمهور را بر کنار کند. (قبلن در این باره دو مطلب به نام سناریوی فریب ملی نوشته ام).

در مورد حزب توده باید گفت اگر این حزب واقعن به منافع ملی می نگرد بهتر است به خواهر زاده ها و برادر زاده های خود مانند چریکهای فدایی خلق و امثال پیک نت سفارش کند که کمی در جهت خواست ملت حرکت کنند که عین منافع ملی است.

سناریوی مشروطه ولایی از سوی دیگری هم تغذیه می شود و آن شایعاتی است که در باب بیماری رهبر پراکنده می شود و اینکه احتمال فوت قریب الوقوع وجود دارد. این شایعات در ذهن این فرضیه را تقویت کرده که در صورت وقوع چنین حادثه ای , جناح چپ حکومت احتمالن قدرت در دست می گیرد پس بهتر است برای داشتن سهمی , اگر طرف مشروطه خواه را نمی گیریم حداقل سکوت کنیم. به این ترتیب و با این شایعه عملن بخشی از جمهری خواهان به عناصری منفعل تبدیل شده و در دام وقت خواهی حکومت می افتند. در کلیت قضیه این شایعه با توجه به وجوح مختلف آن تاثیری مستقیم در تجزیه جمهوری خواهان دارد.

آن مطلبی که آن را سناریو فریب ملی نامیدم با همه این اتفاقات مهر تایید خورد و آنچه را که به عنوان مشروطه سلطنتی و جمهوری مشارکتی ذکر کردم شاید بهتر باشد که تصحیح شود به مشروطه سلطنتی و مشروطه ولایی.

No comments: