Tuesday, October 9, 2007

سناریو فریب ملی -1

آقا ما گوسفند نیستیم!

مقاله ای از عیسی سحر خیز خواندم که به نظر می رسد استراژی پیشنهادی یا تصویب شده اصلاح طلبان برای انتخابات بعدی است. نکات بسیار زیادی در آن مطرح است و به همین دلیل بررسی آن در یک نوشته جای نمی شود و می خواهم تا پایان هفته هر شب به نکته از آن بپر دازم.

چکیده مطلب : ساختار کلی نوشته ایشان اینگونه است که در ابتدا تهدیدات روبروی کشور را مورد بررسی قرار می دهند و دولت نهم و مجلس هفتم را مسبب آن معرفی می کنند و می گویند که باید در انتخابات به صورت انبوه کاندیدا شد و تا عده ای از صافی شورای نگهبان بتوانند رد شوند و از طرفی مردم هم بین بد و بدتر باید بد را انتخاب کنند تا کشور از این ورطه نجات پیدا کند و برای تشویق مردم و بهبود اوضاع ارز دو شعار محوری استفاده کرد یکی استیضاح کردن احمدی نژاد در مجلس بعدی و باز گرداندن خاتمی بر ریاست جمهوری.

ایشان در پارگراف دوم می فرمایند:

نزديک تر شدن زمان وقوع خطرهاي داخلي و بين المللي و هرچه بيشتر در چشم انداز قرار گرفتن آن ها، ملت ايران و سران احزاب و گروه هاي سياسي ملي، تحول خواه و اصلاح طلب را روز به روز به اين نکته واقف مي کند که باعث و باني اين مسئله کسي نيست جز دولت احمدي نژاد و جمع بزرگي از وکيل الدوله هاي نشسته بر صندلي سبزرنگ مجلس هفتم، و از همه مهمتر رهبري و حزب پادگاني هدايت کننده ي اين دو رکن مهم نظام جمهوري اسلامي

آقای سحر خیز در ظاهر قضیه مسبب وظعیت امروز را به خوبی معرفی می کند ولی ظاهرن او فراموش کرده است که روز نامه امروز را فقط جوانان زیر 25 سال نمی خوانند که از اوضاع گذشته با خبر نبوده باشند. بگذارید اول مراحل رشد آنچه که در دوم خرداد روی دادرا مختصرن بگویم. ملت با همه بضاعتشان در دوم خرداد اقای خاتمی و اصلاح طلبان را با شعار آزادی مطبوعات آزادی احزاب آزادی انتخاب و آزادی آزادی انتخاب کردند. اصلاح طلبان از همان ابتدا در انجام خواسته های خود بازماندند و شروع کردند به فرافکنی که مجلس پنجم چنان است و چنین است. ما به عنوان مردم ,مجلس ششم را با اکثریت قاطع به اصلاح طلبان دادیم. آنان هم شیخی را در انجا گذاشتند که مجری اوامر رهبر بود تا خواست مردم. شاید برای اولین بار در تاریخ ج.ا رسمن چیزی به نام حکم حکومتی را رسمیت بخشید ند (حرکت در مسیر دموکراسی!!) و کاری هم از پیش نبردند طبق معمول شروع کردند دوباره به فرا فکنی . البته تا حدی حق هم داشتند . این بار نوبت شورای نگهبان بود و قوه قضاییه. آقای یزدی رفت کنار و آقای شاهرودی آمد. در مورد شورای نگهبان هم از نظر قانون اساسی ج.ا مردم کاری نمی توانستند بکنند. در مورد شورای نگهبان هم مشکل مشکل قانون اساسی بود. از آنجا که رهبر شورای نگهبان را انتخاب می کند و شورای نگهبان هم با نظارت استصوابی خبرگان را تایید می کند و خبرگان هم رهبری را معین می کند. امکان جاری شدن اراده مردم در بالاترین سطح سیستم وجود ندارد.بر همین اساس بحث تغییر قانون اساسی مطرح شد.

طی یک سخنرانی, آقای خاتمی قوین صحبت از تغییر قانون اساسی را خیانت قلمداد کرد. از این جا به بعد نیر وهای سیاسی بار و بندیل خود را بستند و رفتند کنج خلوت خود. البته غیر از این مورد هم بارها به آقای خاتمی مستقیم و غیر مستقیم گفته شد که در مورد مشکلات با مردم صحبت کند, یادم می آید در یکی از برنامه های تلویزیونی ایشان می گفتند ما سعی می کنیم مسایل را خودمان حل و فصل کنیم و بار حکومت را به دوش مردم نیندازیم (با یک لحن مظلو مانه و صورت سرخ هم می گفت). اصلاح طلبان بعد از این که فشار از پایین و چانه زنی از بالا را تبدیل به فقط چانه زنی از بالا کردند نیروهای سیاسی جامعه را غیر فعال کردند وآنان مایوسانه از صحنه رانده شدند چرا که هر چه در توان داشتند انجام داده بودند بدون آنکه نتیجه مثبتی بگیرند و حتا در مواردی نتیجه منفی هم گرفته بودند.م

این شرایط سرد سیاسی خود را از انتخابات دوم شوراها نشان داد. نیرو های سیاسی جامعه حکومت و حکومتیان از راست و چپ را به خود واگذار کردند. در هم چین شرایطی کسی آمد که گفت من 50 هزار تومان به شما می دهم یا یکی گفت من پول نفت می دهم و توده ای که از همه جا مانده و رانده بودند رفتند رای دادند. احمدی نژاد در هم چین شرایطی رییس جمهور شد. احمدی نژاد محصول خاتمی و اصلاحات بود. احمدی نژاد محصول توده گرایی بود که ازراندن نیرو های سیاسی از صحنه بوجود آمده بود. و عذر بد تر از گناه این است که شما اصلاح طلبان داستان فعالیت هسته ای را می دانستید و با این وجود در خواست سیاسی به حق مردم را خیانت شمردید. انتخابات مجلس هفتم در زمان خاتمی انجام شد و خاتمی هم مسوولیت همه مسایل را پذیرفت . وقتی از او در دانشگاه تهران پرسیدند گفت : من بین نظام و مردم , نظام را انتخاب کردم. مسولیت رانده شدن مردم از صحنه سیاست بر عهده شماست.آقای سحر خیزو آقاین اصلاح طلب مسوولیت این مجلس هم بر عهده شماست. آقایان اصلاح طلب و آقای خاتمی آن زمان که در انتخابات مجلس هفتم جانب نظام را گرفتید و مردم را از صحنه راندید, منافع ملی ایران را به خطر انداختید و این روز گار را پدید آوردید. باز هم می گویم که از همه مهم تر انکه حداقل خاتمی از ماجرای اتم با خبر بود ومیتوانست و می بایست پیشبینی این روز گاران را می کرد. آقای سحر خیز من باور نمی کنم که شما این مطالب را ندانید. شما خوب می دانید , اما من تنها نمی فهمم که چرا شما ما را گوسفند می بینید؟ آقای سحر خیز دست از فریب این مردم بردارید, به جای ماهی گرفتن از آب گل آلود بهتر است کمی راستی پیشه کنید و راه حقیقت را انتخاب کنید. ما هنوز نمرده ایم. ادامه دارد

No comments: